اطلاعات کاندیدای دوره یازدهم مجلسدکتر محمدحسین فرهنگیحوزه تبریز،آذرشهر،اسکو

اطلاعات شخصی

نام:    محمدحسین

نام خانوادگی:    فرهنگی

تاریخ تولد:    1340

محل تولد:    تبریز

شهرت:    دکتر فرهنگی

گرایش:    اصولگرا

رشته تحصیلی:  فقه و مبانی حقوق اسلامی

مدرک تحصیلی:  دکترا

سوابق اجرایی

1- قائم مقامی و ریاست ستاد لشکر عاشورا در دوران دفاع مقدس و سالهای پس از آن
2- فرماندهی سپاه استان آذربایجان شرقی
3- رئیس ستاد برگزاری كنگره سرداران شهید آذربایجان
3- رئیس هیات مدیره تیم فوتبال فجر عاشورا (كه در آن دوره به لیگ یك كشوری راه یافت و تا این سمت را داشتم، برای سال بعد هم در لیگ یک ماند)
4- پیگیری مطالعات مقدماتی پروژه ی پارک موزه دفاع مقدس
5- دبیر كنگره عبرت های عاشورا
5- رئیس سازمان بسیج دانشجویی کشور
6- تحصیل در 2 رشته دانشگاهی فقه و مبانی حقوق اسلامی (کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران و دکتری تخصصی در واحد علوم و تحقیقات) و کارشناسی ارشد  مدیریت دولتی (مرکز آموزشی مدیریت دولتی آذربایجان شرقی)
7- دبیر منطقه ای دانشگاه آزاد اسلامی (شامل واحدها و مراکز دانشگاهی استانهای آذربایجان شرقی ، آذربایجان غربی، کردستان، زنجان و اردبیل)
8- عضو هیأت علمی گروه حقوق دانشگاه
9- استاد دانشگاههای دولتی و آزاد تبریز
10- تألیف کتاب انقلاب اسلامی، ریشه ها و پیامدها و مقالات علمی مختلف
11- ارائه و چاپ مقالات و یادداشتهای متعدد در زمینه های متنوع
12- معاون مرکز تحقیقات اسلامی سپاه
13-روزنامه نگاری با مسؤولیت صاحب امتیازی و مدیر مسؤولی یکی از نشریات محلی (میثاق) که بعد از نمایندگی مجلس تحویل یکی از برادران آزاده دادم.
14- دبیر دانشگاههای آزاد چهار استان شمال غرب کشور

زندگی نامه

آغاز زندگی
به سال 1340 در خانواده ای روحانی در شهر تبریز چشم به جهان گشودم. پدرم، که به خاطر محل تولد، به آقای بستان آبادی معروف بود، اندکی قبل از تولدم، پس از سالهای طولانی تحصیل و تهذیب نفس در حوزه علمیه، به تبریز آمده بود. او و مادرم هردو اهل روستایی نزدیک بستان آباد بودند.  قبل از من پسری با نام محمد متولد شده و از دنیا رفته بود. بعد از من نیز فرزند پسر دیگری متولد شد که عمر او نیز به دنیا نبود. اسم او حسین بود. شناسنامه مرا با تأخیر گرفتند و اسم من شد محمد حسین. مرحوم پدرم می گفت مرتب بیمار می شدی و مشتری ثابت یکی از پزشکان متخصص اطفال و داروخانه های طوس و کیهان در خیابان طالقانی تبریز بودیم. می گفت بارها نا امید شدیم و برخی از آشنایان نیز قطع امید کرده بودند. مرحوم مادرم بانوی مهربان باکفایت و متدینی بود. در عمر کوتاه خود با سختیهای زیادی ساخته بود. زیاد تشویقم می کرد و مرا مرد کوچک خطاب می کرد. می گفت بالام، بالا کیشی دی. به یاد دارم در ایام محرم که رادیو هم نداشتیم، با صدای عزاداریهای شبانه که از خیابان به گوش می رسید، اشک می ریخت و عزاداری می کرد. مادرم که در 9 سالگی ام، در سن جوانی بر اثر سکته مغزی از دنیا رفت، فرزند پسر دیگری نداشت. بنابراین در همان دوران کودکی شدم نفر دوم خانواده. بسیاری از کارها را پدر نمی توانست انجام دهد و آنها را انجام می دادم. در آن دوران که رژیم شاهنشاهی حاکم بود، فضای سنگینی علیه متدینان بویژه روحانیان حاکم بود. از خریدن نان گرفته تا بردن ظرف زباله تا محل تخلیه زباله ها  و انجام کارهای اداری و بیشتر خریدهای خانه در کنار بازیگوشیهای کودکانه در محل و تحصیل در مدرسه ابتدایی مهندس دانشور همه را انجام می دادم. با آن که وضع مالی خوبی نداشتیم، در اثر روحیات پدر و مادر هیچگاه عقده ای نشدم و از مناعت طبع بی بهره نبودم.
بعدها که پدرم همسر دیگری اختیار کرد، صاحب برادران و خواهران دیگری شدم. همه برادرانم دو اسمی هستند و محمد اول نام هرکدامشان را متبرک کرده است. یکی از آنان جوان عارف و شوریده احوالی بود که در فتنه سنگین سال 78 روز بیستم تیرماه در تبریز به شهادت رسید. محمدجواد زمانی که 17 ساله بودم به دنیا آمد. همان سال انقلاب اسلامی هم به پیروزی رسید. بنابراین همسال و همزاد انقلاب بود و برای تداوم آن عاشقانه در صحنه دفاع از آن حاضر شد و جان خود را فدا کرد .

سخنی با مردم

اگر از برخی عبارات بوی خودستایی به مشام می رسید، پوزش می خواهم. اینها که گفته شد برای جلب نظر کسی نبود. برای همان اهدافی بود که در ابتدا گفتم. ضمن آن که اعتراف می کنم غفلتها و کاستیهای فراوانی دارم که از آنها چیزی نگفتم و جای آنها در این مقال نبود. از برخی تلخیها و خون دلها و گلایه ها هم گذشتم تا این نوشتار کسی را ملول نسازد و سعی می کنم همیشه نگاه مثبت داشته باشم. برای همه دعا می کنم و می خواهم این قاصر مقصر را در دعاهایتان فراموش نکنید.

امیدوارم همواره در مسیر رضای خداوند و تداوم راه امام راحل (ره) و شهدا حرکت نموده و مراقب حرمت و جایگاه رهبری و ولایت فقیه باشم و بتوانم نقش کوچکی در مسیر مدیریت صحیح منابع کشور و توسعه همه جانبه و متوازن آن، با اولویت حل مسائل محرومان و مشکلات مناطق محروم، داشته باشم.

این سخن را همیشه تکرار، و برای رسیدن بدان تلاش می کنم:
امیدوارم کشورمان به جایگاهی برسد که ملت عزیز و قدرشناس ما در هر جا که هستند، به پیشرفتهای کشورشان و مدیریت مدیران خود افتخار کنند و در برابر ملتهای دیگر سربلند باشند.
اعتقاد راسخ دارم که در این مسیر حرکت کرده ایم و رسیدن به این مهم، دور از دسترس نیست.

اهداف

  • تسریع در روند طراحی و تصویب الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت و عدالت
  • کاهش حجم دولت و تصدیگری های دولتی
  • ثبات اقتصادی و رهایی مردم از گرفتاریهای حاصل از نوسانات نرخ تورم
  • روان سازی تولید (صنعت و کشاورزی) و حل مشکلات اساسی آنها
  • ترسیم فرایند روشنی برای جوانان (اشتغال، مسکن، و ازدواج)
  • واداشتن بخشهای مختلف به طراحی راهبردهای خود
  • حرکت به سمت توسعه کامل عمرانی و رفاهی