اطلاعات کاندیدای دوره یازدهم مجلس
دکتر محمدحسین فرهنگیحوزه تبریز،آذرشهر،اسکو
سوابق اجرایی
سوابق اجرایی در دانشگاه علوم پزشکی :
• ارتقای جايگاه دانشگاه علوم پزشکی تبريز از تيپ 2 به تيپ 1؛
• احداث 600 خانه بهداشت به نام 600 شهيد گلگون کفن انقلاب اسلامی در مدت 6 ماه در روستاهای استان
• ساخت و راه اندازی 50 مرکزِ بهداشتی در سطح استان؛
• اخذ امتياز، احداث، تکميل ساخت و بهره برداری از مرکز مديريت کشوری سلامت در تبريز (NPMC)؛
• مطالعه و راه اندازیِ طرح پزشک خانواده و سيستم ارجاع در چارچوب مقررات ممکن در استان؛
• توسعه فضاهای آموزشی و تحقيقاتی.
• و ...
سوابق اجرایی در دوران وزارت بهداشت :
• ترجيح اولويت اقشار آسيب پذير در ارايه خدمات بهداشتی و درمانی؛
• تصويب و اجرای قانون بيمه روستايی و دادن دفترچه بيمه برای نزديک به 25 ميليون روستايی و شهرهای زير 20هزار نفر جمعيت؛
• تصويب و اجرای قانون بيمه بستری؛
• افزايش تقريبا دو برابری بودجه وزارت بهداشت و درمان با همکاری و کمک مجلس؛
• راه اندازی طرح پزشک خانواده؛
• ايجاد اشتغال برای تمام پزشکان عمومی و کادر پيراپزشکی؛
• تغيير روند تحقيقات و ارزيابی مستمر علمی بخش آموزش؛
• افزايش مقالات خارجی
• ارايه طرح بيمه افراد بی بضاعت، که امکان پرداخت هزينه های درمان را ندارند و توسط هيچ ارگان يا سازمانی بيمه نشده اند، روی تخت و تلاش برای تصويت و اجرای آن
• بيمه تصادفات
• طرح اورژانس و نوسازی ناوگان آمبولانس های کل کشور
• و ....
زندگی نامه
سعود پزشکيان، در 7 مهر ماه 1333 در خانواده ای مذهبی، در شهر مهاباد ديده به جهان گشود. مدرسه را در مهاباد تمام کرد و برای ادامه تحصيل به هنرستان کشاورزی در اروميه رفت و در رشته صنايع غذايی، ديپلم گرفت. [دکترپزشکیان] در 1352 به عنوان سپاهی ترويج به شهر مرزی زابل از توابع استان سيستان و بلوچستان اعزام و مشغول خدمت سربازی شد. در شهر زابل با برقراری ارتباط با جوانان و نوجوانان شهر، آنها را مجذوب خود ساخت و با کمک همين جوانان، مسجدی ساخت و به کار فرهنگی پرداخت و در ارشاد آنان همت گماشت. به خاطر فعاليت هايی که در محل ماموريت خود انجام می داد و نيز به جرم تمرد از دستورات، توسط رکن 2 ارتش شاهنشاهی توبيخ شد.
وقايع و تجربيات دوران سربازی، تاثير به سزايی در مسير زندگی او داشت. پس از اتمام دوران سربازی، تصميم گرفت که پزشک شود. با تلاش و پشت کاری که داشت، در 1354 ديپلم طبيعی گرفت و سپس در سال 1355 از رشته پزشکی شهر تبريز قبول شد.
از ورود به دانشگاه تا پيروزیِ انقلاب
جو حاکم بر بيشتر دانشگاه های کشور، مخصوصا دانشگاه تبريز در اواخر حکومت شاهنشاهی بيشتر در دست چپی ها (کمونيست ها) بود. دانشجويانی که وارد دانشگاه می شدند و راه مبارزه را در پيش می گرفتند، به خاطر جو غالب دانشگاه در آن زمان، از جنبش چپ اقتصادی تاثير می پذيرفتند. جو حاکم، جوی ضد سرمايه داری و بورژوازی بود، در چنين فضايی هرکس می خواست خود را انسانی مبارز معرفی کند و برای خود اعتباری کسب کند، می بايست خود را با تفکرات اين گروه همسو نشان دهد. در اين جو دانشجويان مسلمان حتی نمی توانستند، در ملاء عام نماز بخوانند. تشکلهای دانشجويی در دست گروه های چپ بود و حضور گروه های مذهبی در دانشگاه کمرنگ بود. در اين فضا مسعود پزشکيان وارد دانشگاه تبريز شد. او بدون توجه به جو حاکم، اقدام به تشکيل کلاسهای قرآن و نهج البلاغه نمود؛ تا به اين وسيله بتواند دانشجويان مسلمان را منسجم و متحد کند. رفته رفته به تعداد دانشجويان شرکت کننده در اين کلاسها افزوده شد و کلاس ها رونق خاصی پيدا کرد.
اين جمع به همراه ساير دانشجويان مسلمان دانشگاه تبريز با هدايت مسعود پزشکيان، نقش عمده ای در تظاهرات تاريخی 22 بهمن مردم قهرمان تبريز ايفا کردند. در همين راهپيمايی برادرش توسط عمال جيره خوار استبداد تير خورد و پس از بستری شدن توسط حکومت زندانی شد.
پس از پيروزی انقلاب؛ انقلاب فرهنگی و جنگ تحميلی
پس از انقلاب دکتر مسعود پزشکيان با تاسيس انجمن اسلامی دانشجويان دانشکده پزشکی و ادامه کلاسهای قرآن و نهج البلاغه و جلسات بحث و مناظره، باعث تقويت نيروهای مذهبی و وحدت آنها در مقابل گروه های ضد انقلاب و تفکرات الحادی و التقاطی آنان شد.
در آن زمان، انجمن اسلامی دانشکده پزشکی قوی ترين انجمن در کل دانشگاه تبريز بود. در سال 58، پس از اينکه چپی ها مراسم سخنرانی آيت الله هاشمی رفسنجانی را در دانشکده پزشکی به هم زدند، کار به درگيری فيزيکی بين دانشجويان مخالف نظام و طرفداران انقلاب کشيد و به بسته شدن دانشگاه انجاميد. با پيام امام و اعلام همبستگی ساير دانشگاه ها، در نهايت انقلاب فرهنگی انقلاب فرهنگی اتفاق افتاد.پس از تعطيلی دانشگاه، با عضويت در جهاد سازندگی و رفتن به روستاهای دورافتاده و تلاش برای محروميت زدايی، و با فعاليت در جهاد دانشگاهی برای توسعه علمی و تخصصی کشور، در تثبيت و تقويت انقلاب کوشيد. در همين ايام بود که جنگ نيز شروع شد. در دوران جنگ تحميلی، دکتر پزشکيان به عنوان مسوول اعزام اکيپ های پزشکی به مناطق عملياتی فعاليت داشت و در بسياری از عمليات های رزمندگان اسلام، به عنوان رزمنده و پزشک حضور فعال داشت و در پشت جبهه نيز به مداوای مجروحان می پرداخت.
دکتر پزشکیان پس از اتمام دوره پزشکی عمومی در سال 64، مدتی به عنوان مربی فيزيولوژی در دانشکده پزشکی تدريس کرد. اما اين روال طولی نپاييد و دکتر پزشکيان ادامه تحصيل را به تدريس ترجيح داد. به نحوی که اوقاتی را که از جبهه و جنگ فراغت می يافت به تحصيل و مطالعه اختصاص می داد. تا اينکه جنگ تمام شد. دو سال پس از اتمام جنگ، يعنی در سال 1369، دکتر پزشکيان مدرک تخصص جراحی عمومی را از دانشگاه تبريز کسب کرد و بلافاصله دوره فوق تخصص را شروع کرد. در سال 1372 با مدرک فوق تخصص جراحی قلب از دانشگاه علوم پزشکی ايران، فارغ التحصيل شد و در بيمارستان شهيد مدنی تبريز به خدمت حرفه ای و علمی مشغول شد.
رياست دانشگاه تا وزارت بهداشت
دکتر پزشکیان مبارزه، تلاش و حرکت برای خدمت به محرومين همواره جزء جدايی ناپذير زندگی دکتر پزشکيان بوده و هست. وی پس از مدتی فعاليت علمی در بيمارستان قلب شهيد مدنی، رياست بيمارستان را عهده دار شد. تا اينکه در سال 1373، از طرف دکتر عليرضا مرندی، وزير وقت بهداشت و درمان دولت آيت الله هاشمی رفسنجانی، به رياستِ دانشگاه علوم پزشکی تبريز منصوب شد. در دوران شش ساله ی رياست دانشگاه (از 73 تا 79)، خدمات ارزنده ای انجام داد و آثار ماندگاری از خود به جا گذاشت. کارنامه عملکرد دکتر پزشکيان در دانشگاه علوم پزشکی تبريز بسيار درخشان بود.
فعاليت های اثربخش دکتر پزشکيان در دوره رياست دانشگاه علوم پزشکی و انعکاس آن در سطح ملي و بين المللی، استان آذربايجان شرقي و تبريز را در کانون توجه سياستگذاران، نخبگان و متخصصان بخش سلامت و ساير بخش ها قرار داد. به طوری که مسوولين ارشد وزارت بهداشت، حوزه هاي سياستگذاری و تصميم سازی در ساير بخش ها (مجلس، معاونين رئيس جمهوری)، نمايندگان سازمان جهاني بهداشت و مديرکل وقت آن سازمان با حضور در استان از نزديک دست آوردهاي حاصل شده را مورد توجه و بررسي قراردادند و اکثراً خواستار گسترش و تعميم اين دستاوردها در سطح ملی شدند.
دکتر فرهادی وزير بهداشت و درمان در دوره اول رياست جمهوری سيد محمد خاتمی، در اواخر دوران وزارت خود از دکتر پزشکيان دعوت کرد که به عنوان معاون سلامت به تهران برود. به اين ترتيب دکتر پزشکيان عازم تهران شد و شش ماه معاونت سلامت وزارت بهداشت را بر عهده داشت. نهايتا در دور دوم رياست جمهوری آقاي خاتمی، با توجه به درايت، کارآيي و شايستگی های علمی و مديريتی و همچنين تعهد و اخلاص توسط رياست محترم جمهوري جهت تصدی مقام وزارت بهداشت به مجلس شورای اسلامی معرفی شد و از مجلس رای اعتماد گرفت.
دوران وزارت بهداشت تا نمايندگی مجلس
همه اين اتفاقات در شرايطی افتاد که وزارت بهداشت و دکتر پزشکيان با مشکلات عديده ای از خارج از حوزه وزارت بهداشت مواجه بودند: از جمله طرح جدايی آموزش از وزارت بهداشت و ادغام آن در وزارت علوم، که با تلاش فراوان مانع از اين اتفاق شدند؛ طرح جدايی وزارت رفاه و تامين اجتماعی از وزارت بهداشت، که علارغم تلاش و مخالفت وزارت بهداشت و دکتر پزشکيان، اين اتفاق افتاد و نيز طرح استيضاحِ دکتر پزشکيان در مجلس که منتهی به رای بالاتر دکتر پزشکيان نسبت به زمان رای اعتماد شد.
دکترپزشکیانپس از اتمام دوران وزارت، علارغم اصرار و درخواست های فراوان مبنی بر اقامت ايشان در تهران و ادامه فعاليت های علمی و سياسی از پايتخت، دکتر پزشکيان به خاطر علاقه و تعلق خاطرش به آذربايجان، از قبول تمام پيشنهادها سرباز می زند و به تبريز، ديار غيور مردان، بازمی گردد تا به عنوان يک پزشک، به شهر و مردم خود خدمت کند.
دکتر پزشکيان از معدود وزيرانی است که پس از دوران وزارت، تهران را ترک می کند و به استان و شهر خود مراجعه می کند.
مجلس شورای اسلامی
فعاليت به عنوان يک جراح قلب در بيمارستان شهيد مدنی تبريز علارغم منافع مالی و آسايش شخصی، همه آن چيزی نبود که دکتر پزشکيان می خواست. مشکلات مردم و منطقه و احساس مسئوليت دست به دست هم می دهند تا ايشان در انتخابات هشتمين دوره مجلس شورای اسلامی ثبت نام کنند. با حسن نظر مردم و رای بالای آنها دکتر پزشکيان به عنوان نماينده مردم محترم تبريز، آذرشهر و اسکو انتخاب شدند و هم اکنون به عنوان نماينده مجلس برای خدمت به مردم کشور و مخصوصا منطقه آذربايجان تلاش می کنند.
سخنی با مردم
اگر از برخی عبارات بوی خودستایی به مشام می رسید، پوزش می خواهم. اینها که گفته شد برای جلب نظر کسی نبود. برای همان اهدافی بود که در ابتدا گفتم. ضمن آن که اعتراف می کنم غفلتها و کاستیهای فراوانی دارم که از آنها چیزی نگفتم و جای آنها در این مقال نبود. از برخی تلخیها و خون دلها و گلایه ها هم گذشتم تا این نوشتار کسی را ملول نسازد و سعی می کنم همیشه نگاه مثبت داشته باشم. برای همه دعا می کنم و می خواهم این قاصر مقصر را در دعاهایتان فراموش نکنید.
امیدوارم همواره در مسیر رضای خداوند و تداوم راه امام راحل (ره) و شهدا حرکت نموده و مراقب حرمت و جایگاه رهبری و ولایت فقیه باشم و بتوانم نقش کوچکی در مسیر مدیریت صحیح منابع کشور و توسعه همه جانبه و متوازن آن، با اولویت حل مسائل محرومان و مشکلات مناطق محروم، داشته باشم.
این سخن را همیشه تکرار، و برای رسیدن بدان تلاش می کنم:
امیدوارم کشورمان به جایگاهی برسد که ملت عزیز و قدرشناس ما در هر جا که هستند، به پیشرفتهای کشورشان و مدیریت مدیران خود افتخار کنند و در برابر ملتهای دیگر سربلند باشند.
اعتقاد راسخ دارم که در این مسیر حرکت کرده ایم و رسیدن به این مهم، دور از دسترس نیست.
اهداف
- تسریع در روند طراحی و تصویب الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت و عدالت
- کاهش حجم دولت و تصدیگری های دولتی
- ثبات اقتصادی و رهایی مردم از گرفتاریهای حاصل از نوسانات نرخ تورم
- روان سازی تولید (صنعت و کشاورزی) و حل مشکلات اساسی آنها
- ترسیم فرایند روشنی برای جوانان (اشتغال، مسکن، و ازدواج)
- واداشتن بخشهای مختلف به طراحی راهبردهای خود
- حرکت به سمت توسعه کامل عمرانی و رفاهی